· خوب خوابیدی گیسو؟
· خوابم نبرد
· حق داری ، مگه میشه خوابید انقدر فكر وخیال داریم كه نگو
· چند ساعت دیگه مونده برسیم ؟
· یه ساعت
· خیلی نگرانم گیتی ، نمی دونم چرا!
· معلومه ، بی پناه بودن نگرانی داره تنها هدفی كه ما داریم زنده موندنه و بس .دیگه چیزی برامون نمونده جز غصه و حسرت
· زیاد هم نباید نا امید بود، توكل بر خدا گیتی
· پس تو هم نگرانی ، ولی امیدوار هم هستی ؟
· خب معلومه ، انسان با امید زنده س. حرفهای مادر یادت رفته؟ باید همیشه به لطف خدا ایمان داشته باشیم
· دلم چقدر هواش رو كرده گیسو، مادر داشتن چه لذتی داره!
· چه آسون همه از دست رفت ! علی ، مامان ، بابا.
· گیسو، یه جوری حرف میزنی انگار، دور از جون ، بابا هم مرده ،اون فقط ناراحتی اعصاب گرفته
· ناراحتی اعصاب داریم تا ناراحتی اعصاب چیزی نمونده بابا به مرز جنون برسه
· خوب میشه ، مطمئنم اون فقط افسرده شده همین
· تو میگی حالش خوب میشه ؟ یعنی كار درستی كردیم ؟
· چاره ای نبود خودمون ویلون و سیلونیم . یه بیمار عصبی رو كه به آرامش نیاز داره كجا میتونیم ببریم .آسایشگاه براش بهترین جاس . انشاء ا... موقعیت خوبی برامون فراهم میشه و دوباره دور هم جمع میشم غصه نخور!
· آه ! خدایا مهربونیت رو شكر
سرم را به صندلی تكیه می دهم و از پنجره به بیرون نگاه میكنم ، همه چیز با سرعت از كنارمان می گذرد ، آسمان ، ابرها ، زمین ، خیابان . در اتوبوس نشسته ایم و با سرعت می رویم تا به مقصد برسیم .خوشبختی ما هم با همین سرعت رفت و خیلی زود تمام شد . انگار پرنده ای بود و پرید. حبابی بود و شكست ، خورشیدی بود و غروب كرد . آیا دوباره طلوع میكند ؟ طلوع هم كه بكند، چه فایده ؟ عمر عزیزانی كه غروب كرد كه دیگر طلوع نمی كند . داغ آنها كه از بین نمی رود
*****************
· بلند شو گیتی، رسیدیم ،گیتی؟
· رسیدیم ؟ چه زود!
· تو كه میگفتی نمیشه خوابید ، پس چرا خر وپف میكردی؟
· راست میگی! خروپف میكردم؟
· نه بابا، بی آزارتر از تو هم مگه آدمی روی زمین هست؟
· آره ، همزادم كه تو باشی
· اگه یه حرف حسابی زده باشی همین بود گیتی جون ، كیفت یادت نره .
از راننده اتوبوس تشكر كردیم و پیاده شدیم، چمدانهایمان را تحویل گرفتیم و راهی شدیم
· خانمها كجا تشریف میبرین؟
· یه مسافرخونه مطمئن آقا
· بفرمایین سوار شین
راننده چمدانهایمان را در صندوق عقب گذاشت و بعد سوار شدیم .بیم اللهی گفت و زد دنده یك .
· تازه واردین دخترهای خوبم؟
· بله
· از كجا میاین؟
· شیراز
· به به! پس سلام همشهری
· شما هم شیرازی هستین؟
· بله ، خانمم شیرازیه برای همین از شیرازیها خوشم نمیاد
من و گیسو به نگاه كردیم و خندیدم ، گیسو گفت: پس بهتر بود بجای به به می گفتین اّه اّه
· شوخی كردم منظورم مادرزنهای شیرازیه
باز زدیم زیر خنده .
· پس با مادر زنتون خوب نیستین
· جونم براش درمیره . میدونین من همیشه هرچی میگم برعكسش درسته خانمم ازدستم كلافه شده
· چرا آقا؟
· اینم یه نوع بازی و سر به سر گذاشتنه . اینطوری چشم هم نمیخوریم
· ولی ماكه فهمیدیم عاشق همسرتون ومادرشون هستین ،ولی چشممون شور نیست آقا خیالتون راحت
راننده لبخندی زد وگفت: خودم هم شیرازی ام چون می دونم شیرازیها آدمهای باظرفیتی هستن باهاتون شوخی كردم ببخشین جسارت كردم
· نه آقای محترم اقلا باعث شدین كمی خنده به لبامون بشینه
· برای تحصیل اومدین؟
· نخیر، اومدیم كار پیدا كنیم و تهران زندگی كنیم
· تهران آش دهن سوزی نیست .ما كه اینجاییم میخوایم برگردیم شیراز حافظ خدابیامرز میگه:
خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش
· برخلاف خواسته قلبی مون اومدیم آقا، باید كار پیدا كنیم
· تهران رو شوخی نگیرین مخصوصا شما، كه جای دخترم باشین ، زیبایین دوقلو هستین؟
· بله
· الله اكبر. شما دوتا خوب می تونین جای هم خودتون رو قالب كنین ها
· بله بخاطر همین همیشه با مشكل مواجهیم فقط لباس تفاوت ما رو مشخص میكنه
· دیپلمه این؟
· من روانشناسی خوندم، خواهرم زبان انگلیسی.
· به به ، پس تحصیل كرده این خدا شما رو به پدر ومادرتون ببخشه
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: رمان ایرانی ، ،
برچسبها: